سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

مستشرقان و تاریخگذاری روایات

گروه اندیشه: دانشیار و عضو هیئت علمی گروه قرآن و حدیث دانشگاه قم ضمن ارائه تحلیلی از دیدگاه مستشرقان پیرامون تاریخ‌گذاری روایات بیان کرد: نظری که آنان در مورد حلقه‌های مشترک ارائه کرده‌اند مطلب جدیدی نیست، ضمن این که نه‌تنها این حلقه‌های مشترک جاعل نیستند بلکه شناسایی و بررسی رجالی آنها از بررسی رجالی دیگر راویان سلسله سند نیز بی‌نیاز می‌کند.

جعفر نکونام، دانشیار و عضو هیئت علمی گروه قرآن و حدیث دانشگاه قم در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) به بیان توضیحاتی در زمینه تاریخ‌گذاری روایات به شیوه مستشرقان پرداخت و بیان کرد: مستشرقان احادیث را در قرون دوم و سوم تاریخ‌گذاری می‌کنند و چنان می‌اندیشند که احادیث در این قرون برساخته شدند. تکیه گاه آنان عقود یا حلقه‌های مشترک اسانید است. حال آن که عقود یا حلقه‌های مشترک دلالت دارند که آنان صاحب کتاب حدیثی بودند، به همین رو، آنان از راویان متعددی نقل کردند و نیز از آنان راویان متعددی نقل کردند.

وی در ادامه افزود: مدعای مستشرقان مبتنی بر حدس و گمان است و این عقود یا حلقه‌های مشترک بر بیش از این دلالت ندارد که آنان عهده‌دار گردآوری احادیث بوده‌اند و هرگز دلالت ندارد که آنان لزوماً احادیث را برساختند. تنها اگر در کتاب‌های رجالی به جاعل آن عقود یا حلقه‌های مشترک تصریح کرده باشند، می‌توان پذیرفت که آنان به جعل حدیث پرداخته‌اند.

مستشرقان و تاریخ‌گذاری روایات/ بی‌نیازی از بررسی رجالی با ارزیابی حلقه مشترک

نکونام تصریح کرد: ما از قر ائن و شواهدی به دست می‌آوریم که از حدود اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری، اقدام به جمع‌آوری احادیث شده، در حالی که پیش از آن به صورت شفاهی نقل می‌شده است. یکی از قرائن، این است که ملاحظه می‌شود، سندهای احادیث تا عقود یا حلقه مشترک با تعابیر «حدثنا» و «اخبرنا» است، اما از عقود یا حلقه‌های مشترک به قائلان به صورت معنعن است. این نشان می‌دهد، عقود یا حلقه‌های مشترک به گردآوری احادیث پرداخته‌اند و تا پیش از آن احادیث به صورت شفاهی نقل می‌شده و لذا طریق تحمل حدیث از روی کتاب نبوده است که متصف به «حدثنا» و «اخبرنا» بشود.

دانشیار دانشگاه قم در ادامه بیان کرد: دومین شاهد این که صاحبان عقود یا حلقه‌های مشترک اقدام به گردآوری و کتابت احادیث کرده‌اند، این است که در کتاب‌های رجالی یا فهرستی ذکر شده است که آنان صاحب کتاب حدیثی بوده‌اند.

نکونام در ادامه افزود: شاهد سوم بر این که عقود یا حلقه‌های مشترک کسانی بودند که به گردآوری و کتابت احادیث اهتمام ورزیدند، این است که ملاحظه می‌شود، آنان از کسانی برشمرده شده‌اند که برای اولین بار رسم اسناد را برقرار کردند. گویند: «اول من اسند ابن شهاب»؛ یعنی، اولین کسی که احادیث را سند داد، محمد بن مسلم بن شهاب زُهری(ت124) بود. شروع رسم اسناد حاکی از اهتمام گسترده راویان به جمع‌آوری و کتابت و نقل مضبوط احادیث است.

عضو هیئت علمی گروه قرآن و حدیث دانشگاه قم بیان کرد: در این ایام شاهد این هستیم که بازار حدیث رونق می‌گیرد و علت این که تکیه بر اسناد می‌شود، این است که بسیاری از افرادی که رونق بازار حدیث را می‌بینند، اقدام به جعل حدیث می‌کنند و از این جهت روی اسناد تاکید می‌شود.

وی در ادامه افزود: در نتیجه هیچ دلیلی بر این نداریم که احادیث در آن زمان برساخته شده‌اند، بلکه قبل از این هم آن احادیث وجود داشتند، منتها به صورت شفاهی نقل می‌شده، چنان که قرآن هم به صورت شفاهی، یعنی قرائت، نقل می‌شده است.

نکونام بیان کرد: از این جهت نمی‌توان با نظر خاورشناسان موافقت کرد، بر این که به طور کلی حدیث در این زمان بنیادش گذاشته شده و حدیثی پیش از آن، وجود نداشته و صاحبان کتاب، احادیث را جعل کرده‌اند و به نام گذشتگان اسناد داده‌اند، لذا این سخن مستشرقان مورد پذیرش نیست.

وی در ادامه افزود: گویا خاورشناسان از سنت نقل شفاهی در میان مسلمانان غافل بوده‌اند. از همین رو است که راجع به قرآن هم با نظر به زمان کتابت مصاحف و یا با تکیه به نسخه‌هایی که از قرآن‌های نخستین به جا مانده، ادعا کرده‌اند، قرآن مدت‌ها بعد تألیف شده، یعنی به وجود آمده است. این در حالی است که اگرچه کتابت به زمان عثمان می‌رسد و نسخه‌هایی را استنساخ کردند، ولی این نسخه‌ها اساس نقل قرآن نیست، بلکه اساس نقل قرآن حفظ و قرائت است، به این جهت که کتابت رواج نداشته و قاریان از همان زمان پیامبر(ص) در مساجد قرآن را قرائت می‌کردند و مردم بسیاری به قرائت قرآن گوش فرا می‌دادند و آن را حفظ می‌کردند و همین رسم در نسل‌های بعد هم ادامه یافت.

نکونام تصریح کرد: از زمان پیامبر(ص) رسم بر این بوده که یک قاری در میان مردم هر منطقه‌ای می‌فرستادند تا قرآن را به آنان تعلیم دهد و این گونه قرآن به صورت متواتر به نسل‌های بعدی منتقل شده است، از این رو، باید گفت که قرائت هر قاری به نحو متواتر به نسل‌های بعد نقل می‌شده است. طبیعی است که وقتی یک قاری در یک مسجد بنشیند و جمعی هم به قرائت او گوش فرا دهند و قرآن را با قرائت او حفظ کنند، قرائت او به حد تواتر می‌رسیده است. البته هر قاری، اجتهاداتی هم در قرائت قرآن داشتند، اما آن‌ها طوری نبوده است که معنای آیات را عوض کند.

وی در ادامه افزود: در نتیجه می‌توان گفت، قسمت اعظم قرآن که مورد اتفاق قاریان است، عین همان چیزی است که از دو لب پیامبر(ص) صادر شده است، اما موارد اختلافی میان قاریان، به طور طبیعی، یکی از آن، قرآن است و بقیه، اجتهادات قاریان به شمار می‌رود و ما می‌توانیم، قرائات قرآن را که به واقع از قبیل روایات است، بر خود قرآن، یعنی سیاق آیات و یا آیات مشابه عرضه کنیم و قرائت اصیل را بازشناسی نماییم.

نکونام در پاسخ به این سؤال که آیا با این اوصاف روش مستشرقان در تاریخ‌گذاری روایات نقطه مثبتی نیز دارد یا خیر؟ بیان کرد: در واقع کار جدیدی توسط آنها صورت نگرفته است، چون، عقود و راوی مشترک در میان قدما شناخته شده بوده و اگر به کتبی که طرق مختلف احادیث را جمع کرده‌اند، مانند صحیح مسلم نگاه کنید، می‌بینید که حلقه‌های مشترک در آنها مشاهده می‌شود و قدما از آنها به عقود نامبردار می‌ساختند. این عقود نشان می‌دهد که صاحب کتاب حدیث بودند و چون صاحب کتاب بودند، مانند استاد، احادیث را بر شاگردان می‌خواندند و شاگردان هم می‌آموختند، از این جهت می‌بینیم که از یک راوی که همان صاحب کتاب است، رشته‌های مختلفی منشعب می‌شود.

وی تصریح کرد: حلقه مشترک یک چیز شناخته شده بوده و حالا این که بگوییم خاورشناسان کشف جدیدی کرده باشند اینطور نیست. فقط ادعایی کرده‌اند که مردود است. این که آنان فرض کرده‌اند، حلقه‌های مشترک، جاعل احادیث بوده‌اند، هیچ مبنایی ندارد، مگر این که در کتب رجالی به جاعل بودن حلقه مشترک تصریح کرده باشند. گویا خاورشناسان روحیات مسلمانان را نمی‌‌شناخته‌اند و گمان می‌کردند که آنان جمعی دروغ‌گو بوده‌اند.

نکونام در ادامه بیان کرد: علت این که خاورشناسان روی منابع اهل سنت متمرکز شده‌اند، این بوده که جمعیت اهل سنت بیشتر از شیعیان است، از این رو به تاریخ‌گذاری احادیث منابع سنی اقبال کرده‌اند.

عضو هیئت علمی گروه قرآن و حدیث دانشگاه قم در پاسخ به این سؤال که آیا در روایات شیعی نیز ردیابی حلقه مشترک امکان‌پذیر است یا خیر؟ تصریح کرد: بله، شما اگر کتاب کافی را نگاه کنید که در آن بیش از دیگر جوامع حدیثی شیعه به اسناد توجه شده است، می‌بینید که حلقه مشترک در روایات آن قابل شناسایی است؛ ولی آن اهتمامی که اهل سنت به اسناد احادیث داشتند، در شیعه نبوده است.

وی با تأکید بر اهمیت شناسایی حلقه مشترک در اسناد روایات بیان کرد: تعیین حلقه مشترک اهمیت بسیاری دارد. بسیاری از راویان اسانید احادیث تشریفاتی‌اند و نقشی تعیین کننده ندارند، لذا لزومی ندارد که آنها را بررسی رجالی کنیم. تنها صاحبان کتب حدیثی در خور بررسی رجالی‌اند.

نکونام گفت: جهت آن این است که اگر صاحبان کتاب حدیثی حدیث شناس و مورد وثوق بوده باشند، هیچ اهمیتی ندارد که راویان او تا معصوم چه کسانی‌اند و آیا مهمل‌اند یا مجهول یا مطعون و یا موثق و نیز هیچ اهمیتی ندارد که راویان بعد از او چه کسانی‌اند؛ چون آنان شیوخ اجازه به شمار می‌روند و دخل و تصرفی در روایات نکرده‌اند؛ از این رو، ملاحظه می‌کنیم، در کتب رجالی شیعه، شماری از صاحبان کتاب‌های حدیثی را اصحاب اجماع نامیده‌اند، یعنی کسانی برشمرده‌اند که اجماع کرده‌اند احادیث آنان صحیح است و لو از راویان مجهول یا مطعونی نقل حدیث کرده باشند، بنابراین خیلی اهمیت دارد که صاحبان حلقه را شناسایی کنیم.

وی در ادامه بیان کرد: وقتی یک کتاب مشهور می‌شده و طرق مختلف داشته، کسی جرات نمی‌کرده که در آن دخل و تصرف کند. افراد بعد از او، از او اجازه نقل احادیث کتابش را اخذ می‌کردند و لذا آنان، شیوخ اجازه نام ‌گرفته‌اند، از این رو نیازی نیست، شیوخ اجازه بررسی رجالی بشوند.

نکونام تصریح کرد: رسم قدما هم هرگز این گونه نبوده است که یکایک زنجیره حدیث را بررسی رجالی بکنند، بلکه وقتی صاحب کتاب حدیثی را مورد وثوق می‌یافتند و کشف می‌کردند که یک حدیث در یک کتاب حدیثی معتبر وجود دارد، آن حدیث را موثق محسوب می‌کردند. بررسی رجالی یکایک راویان احادیث، شیوه‌ای بوده است که در دوره متأخر پدید آمده و یک شیوه‌ای ناکارآمد تلقی می‌شود.