سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

نگاه انتقادی به کرسی های نقد و نوآوری و نظریه پردازی

متنی که اینک ملاحظه می کنید، مصاحبه ای است که خبرنگار روزنامه مغرب با اینجانب در زمینه کرسی های نقد و نوآوری و نظریه پردازی و وضعیت علوم دینی به خصوص پژوهش های قرآنی انجام داده است.

وضعیت وموقعیت علوم انسانی و اسلامی در ساختار علمی کشور در شرایط حاضر در تولید علم را چگونه ارزیابی می کنید؟

من بیش تر در زمینه علوم دینی می توانم اظهار نظر کنم و این علوم اگرچه در بسیاری از امور، وضعیت مشابهی با علوم انسانی دارد، اما از جهاتی هم متفاوت است. آنچه درباره علوم انسانی می توان گفت، این است که آن بیش تر از عارضه وارداتی و غیر بومی بودن، رنج می برد؛ اما علوم دینی بیش از همه گرفتار مشکل تعصبات دینی است. تولید علم و نظریه پردازی در رشته های علوم دینی به این جهت که به دین و قران مربوط می شود، سبب می گردد با مخالفت ها و مقاومت های مواجه شود. تلقی بسیاری این است که نوآوری و نظریه پردازی و تولید علم در علوم دینی بدعت و انحراف فکری و گمراهی و کفر و زندقه است.

اگرچه همواره تأکید می شود که حتی اصول دین نیز باید به طور تحقیقی پذیرفته شود، اما در عمل حتی مجال داده نمی شود، در چارچوب اصول و ضروریات دین نیز به نقد و اظهار نظر اهتمام گردد. این در حالی است که همیشه در میان علمای اسلامی اختلاف نظر و نقد وجود داشته است و ما اگر هم می خواهیم خطوط قرمزی برای تولید علم و نقد و نظریه پردازی قرار دهیم، نباید از اصول و ضروریات دین و مذهب تجاوز بکند. نباید هر چه که علمای گذشته اظهار داشته اند ولو ربطی به اصول و ضروریات دین و مذهب ندارد، مقدس و غیر قابل خدشه و نقد شمرده شود و محققان اجازه رد و نقد آنها را نداشته باشند.

ضعف ها و موانع علوم اسلامی و اندیشمندان این حوزه در پژوهش و تحقیقات کدام است؟

یکی از ضعف ها در تحقیقات در علوم اسلامی، درآمدزا نبودن آنهاست که بیشتر بر از خودگذشتگی و ایثار محققان مبتنی است. به نظر می رسد، اگر حمایت های دولتی از تحقیقات در علوم اسلامی نباشد، تولید علمی در این علوم با پیشرفت همراه نخواهد بود. در علوم اسلامی تنها منابع و آثاری که مورد استفاده عموم است، درآمدزا هستند؛ مانند کتب مفاتیح و قصص و استخاره؛ اما کتب پژوهشی در علوم اسلامی درآمدزایی ندارند و لذا باید از حمایت دولت برخوردار باشد و گرنه رونق این علوم به خودگذشتگی محققان متکی خواهد شد. البته در شرایط حاضر که اینترنت به کمک محققان آمده است، انتشار نتایج پژوهشی کم هزینه تر شده است.

از دیگر موانع در پژوهش های دینی، مدیریت انتصابی و از رأس به قاعده بودن مدیریت در مراکز آموزشی و پژوهشی است. چنان نیست که خود اهالی پژوهش بتوانند مدیران خود را انتخاب کنند و پیرو آن از آنان مسئولیت بخواهند و مدیران نیز موظف به پاسخگویی به زیرمجموعه باشند. در چنین نظام مدیریتی چندان نمی توان از مدیران سئوال و انتقاد کرد. مدیران خود را بیش تر به مافوق خود پاسخگو می دانند و لذا رونق پژوهش و تولید علم بستگی دارد که آیا آن مافوق چه اندازه اهل پژوهش است و به محققان بهاء می دهد.

باید دانست که هرگز چنان نیست که هرگاه کسی رئیس و مدیر در پژوهش شد، عقل کل هم باشد. عقل کل برآیند عقول تمام اهالی پژوهش است و از رهگذر تضارب آراء و به مشارکت طلبیدن آنان است که فراهم می شود.

 برگزاری کرسی های علمی، چه جایگاه و تأثیری در فرآیند تولید رشد و تولید علم دارد؟

کرسی های نظریه پردازی نقد و مناظره، هرچند مورد تأکید مقام معظم رهبری و دیگر مسئولان نظام قرار دارد، اما در حال حاضر آن طور که انتظار می رود، نیست. در شرایط کنونی نوآوری و نظریه پردازی در بسیاری از محافل علمی بدعت دانسته می شود و سئوال علمی که مبنای نظریه پردازی است، شبهه خوانده می شود که باید جلوی آنها گرفته شود. حال آن که بی تردید اگر سئوالات علمی مجال طرح نیابد و چالش های علمی نهادینه نشود، نمی توان به نوآوری و نظریه پردازی و تولید علم امیدوار بود. چنان که در روایت آمده است، «حسن السؤال نصف العلم؛ سئوال خوب مطرح کردن، نیمی از علم را تشکیل می دهد». تحقیقی می تواند به رشد و تولید علمی بیانجامد که مسئله محور باشد و یک سئوال علمی خوب، اساس آن را تشکیل داده باشد.

موانع، کاستی ها و ضعف های بر سر راه کرسی های نظریه پردازی، نقد و مناظره کدامند؟

پیش از این شماری از ضعف ها بیان شد. از دیگر ضعف ها، عدم گفتمان، در میان اهل نظر و محققان و نیز مؤسسات و نهادهای پژوهشی است. تا زمانی که در محیط های آموزشی و پژوهشی تبادل و تضارب آراء حاکم نباشد، نقد و نوآوری و نظریه پردازی رونق نخواهد یافت. در حال حاضر شرایط به گونه ای است که هر محقق یا مؤسسه پژوهشی به طور مستقل و مثل جزایر جدا از هم به فعالیت علمی و پژوهشی می پردازند و لذا مجال برخورد آراء و اندیشه ها کمتر به وجود می آید.

آیا برگزاری کرسی ها توانسته حق مطلب را ادا کنند یا انحصاری شده اند؟

در حال حاضر، در کرسی ها چندان نظریه جدید مجال پیدا نمی کند. طبیعت نظریه جدید، شاذ و خلاف مشهور بودن است که اساساً، یک نظریه شاذ و خلاف مشهور از پیش مهر بطلان بر آن خورده است. معمولاً، آن نظرهایی در کرسی ها مجال پیدا می کنند و امتیاز می گیرند که یا شرحی بر نظریات مشهور باشد و یا نقدی بر یک نظر شاذ و خلاف مشهور؛ لذا نباید امیدی داشت که از رهگذر کرسی های نقد و نوآوری و نظریه پردازی، رشد و تولید علمی حاصل شود.

یکی از مشکلات عمده این کرسی ها این است که هنوز شاکله منقحی پیدا نکرده است. هنوز تعریف اجماعی از مقولات نوآوری و نظریه پردازی عرضه نشده است و لذا همواره درباره این که یک طرح آیا نوآوری است یا نظریه پردازی و یا نقد اختلاف نظر هست. نیز هنوز، شاخصه های یک نظریه مقبول تعریف و تبیین نشده است؛ لذا معمولاً، هر نظریه ای که خلاف مشهور باشد، رد می شود؛ ولو آن که تمام شاخصه های یک نظریه علمی مقبول را داشته باشد. فرایند پذیرش و تداوم طرح ها در کرسی ها هنوز ناشیانه است و در قیاس با موارد مشابه آن بسیار پرنقص تر است. حتی اگر همان فرایندی که در پذیرش طرح های پایان نامه ها و رساله های دانشگاهی در کرسی ها معمول می شد، بسیاری از این نابسامانی های موجود وجود نداشت. مزایایی که یک طرح پایان نامه دارد، این است که اولاً، با راهنمایی و نظارت استادان راهنما و مشاور طراحی و انجام می شود؛ حال آن که در طرح های کرسی ها چنین نیست. ثانیاً، در جلسه پیش دفاع رساله ها استادان راهنما و مشاور به استماع مفاد نظریه دانشجو می پردازند و نقص ها را به او یادآوری می کنند تا در جلسه دفاع، نظریه خود را منقح تر ارایه کند؛ اما در کرسی ها چنین وضعیتی نیست. ثالثاً، در جلسه دفاع پایان نامه ها و رساله ها استادان راهنما و مشاور، نقش وکیل مدافع نظریه را دارند؛ حال آن که در کرسی ها بسا تمام اعضای کمیته داوران و ناقدان مخالف و منتقد نظریه اند. در حالی که این منصفانه نیست.

وضعیت این کرسی ها از محکمه هایی که متهمان را محاکمه می کنند، نیز نازل تر است. اولاً، در محکمه ها با اسناد و مدارک و به طور جزئی به متهم تفهیم می کنند که او به چه دلایلی محکوم شده است؛ اما در کرسی ها چنین نیست. به طور کلی و مبهم می گویند که بلی، نظریه رد شد. ثانیاً، در محاکم بعد از این که حکم متهم صادر شد، او حق اعتراض دارد، اما در کرسی ها چنین حقی را برای نظریه پرداز قائل نیستند. کرسی ها در حال حاضر، یک شرایطی مثل دادگاه های صحرائی دارد.


اخلاق اسلامی در نقد علمی

مطالبی که اینک ملاحظه می کنید، به طور عمده در وبلاگ «عشق الهی» سال ها پیش منتشر شده و جنبه عمومی دارد. در عین حال، اخلاق اسلامی در زمینه نقد علمی هم تلقی می شود. به همین رو، مناسب یافتم، با ساختار جدیدی در وبلاگ «مدهامتان» نیز انتشار دهم.

1. حرمت افشای عیوب و کارهای زشت

چنان که از آیات و روایات ذیل فهمیده می شود، ما هرگاه از عیوب و کارهای زشت کسی باخبر شویم، نباید آن را پخش کنیم. بر این اساس، حتی اگر مسلّم شود که شخصی سخن ناروا و باطلی گفته است ولی آن را در یک محفل خصوصی و در میان یک جمع اندکی اظهار داشته است، ما به لحاظ شرعی حق نداریم، به افشاگری آن بپردازیم. آیات و روایات ذیل در این زمینه است:

* خدای تعالی می فرماید: إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ (نور/19)؛ کسانی که دوست دارند، کار زشت را در میان مؤمنان ترویج کنند، عذاب دردناکی در دنیا(حد قذف برای اتهام زنا زدن) و آخرت( آتش دوزخ) دارند.

* امام صادق(ع) فرمود: من قال فی مؤمن ما رأته عیناه وسمعته اذناه فهو من الذین قال الله عز وجل : " إن الذین یحبون أن تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا لهم عذاب ألیم"؛ هر که چیزی را بگوید که درباره مؤمنی به چشمش دیده و به گوشش شنیده است، از کسانی به شمار می رود که خدای عز و جل درباره اشان فرموده است: کسانی که دوست دارند، کار زشت را درباره مؤمنان پخش کنند، عذاب دردناکی دارند. (الکافی - الشیخ الکلینی ج 2 ص 357)

* نیز آن حضرت فرمود: من روى على مؤمن روایة یرید بها شینه وهدم مروءته لیسقط من أعین الناس أخرجه الله من ولایته إلى ولایة الشیطان فلا یقبله الشیطان؛ هرکه درباره مؤمنی خبری را نقل کند که بخواهد با آن بر او عیب بگیرد و حرمتش را بشکند تا از چشم مردم بیافتد، خدا او را از ولایت خود بیرون و به ولایت شیطان درمی آورد؛ اما شیطان نیز او را نمی پذیرد. (الکافی - الشیخ الکلینی ج 2 ص 358 )

* پیامبر(ص) فرمود: یا معشر من أسلم بلسانه ولم یخلص الایمان إلى قلبه لا تذموا المسلمین ولا تتبعوا عوراتهم فإنه من تتبع عوراتهم تتبع الله عورته ، ومن تتبع الله تعالى عورته یفضحه ولو فی بیته؛ ای کسانی که به زبان اسلام آوردید و ایمان به دلتان راه نیافته است، مسلمانان را سرزنش نکنید و عیب هایشان را جستجو نکنید. هر که عیب های آنان را جستجو کند، خدا عیب هایش را جستجو می کند و هر که را که خدا عیبش را جستجو کند، رسوایش می کند، اگرچه در خانه اش باشد.( الکافی - الشیخ الکلینی ج 2 ص 354)

* نیز آن حضرت فرمود: من أذاع فاحشة کان کمبتدئها ومن عیر مؤمنا بشئ لم یمت حتى یرکبه؛ هر که کار زشتی را افشا کند، مانند انجام دهنده اش است و هر که بر مؤمنی عیب بگیرد، نمیرد تا خود به آن عیب گرفتار شود.( الکافی - الشیخ الکلینی ج 2 ص 356)

 

2. حرمت اتهام زنی به مؤمن

آنچه آمد، ناظر به موردی است که عیب کسی برای ما مسلّم بوده باشد؛ اما اگر در موردی که عیب کسی برای ما مسلّم نشده و شخص متهم نیز مؤمن و عالم به دین است و حتی اتهام را رد می کند، ذکر عیب اتهام زنی به شمار می رود. در نقد علمی هرگز روا نیست، سخنی که کسی نگفته و از شایعات به شمار می رود و ما خود از دهان او نشنیده ایم یا در نوشته های او ندیده ایم، هرگز حق نداریم، به او منتسب سازیم. به آیات و روایات ذیل توجه فرمایید:

*خدای تعالی فرمود: وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً (احزاب/58)؛ کسانی که مردان و زنان مؤمن را به سبب کاری که انجام نداده اند، می آزارند، بهتان و گناه بزرگی مرتکب شده اند.

* امام صادق فرمود: إذا اتهم المؤمن أخاه انماث الایمان من قلبه کما ینماث الملح فی الماء ؛هر که به مؤمنی اتهام بزند، ایمان از دلش ناپدید می شود، چنان که نمک در آب. (الکافی - الشیخ الکلینی ج 2 ص 361)

 

3. حمل بر صحت کردن کار مؤمن

ما تا جایی که یقین برایمان حاصل نشده است، وظیفه داریم آنچه به عنوان عیب از مؤمنان به ظهور می رسد، بر یک وجه صحیحی حمل کنیم. بر این اساس، در نقد علمی نیز نباید در حالی که صراحت وجود ندارد و می توان احتمالات مختلف داد، ما حق نداریم، بر احتمالی که کفر و زندقه و الحاد است، حمل کنیم. به این روایت عنایت فرمایید:

*علی (ع) در این باره فرمود: ضع أمر أخیک على أحسنه حتى یأتیک ما یغلبک منه ولا تظنن بکلمة خرجت من أخیک سوءا وأنت تجد لها فی الخیر محملا؛ کار برادرت را به وجهی که بهتر است، توجیه کن تا آن که دلیلی یقینی به دست آوری و به صرف یک سخنی که از دهان برادرت بیرون آمده و تو توجیه خوبی برای آن می یابی، بر او گمان بد مبر .

 

4. پرهیز از تکفیر و اتهام الحاد بستن به برادر دینی حتی سنی

متأسفانه برخی خیلی راحت به صرف این که کسی متفاوت از ما می گوید، به انحراف و کفر منتسب می سازند. در نقد علمی هرگز چنین رفتاری شرعی نیست. کفر و الحاد تعریف مشخصی دارد. به گفتمان ذیل که میان موسی جارالله سنی و سید شرف الدین واقع شده، توجه نمایید:

موسی جارالله: کتاب های شیعه تصریح کرده اند به این که همه فرقه های اسلامی کافر و ملعون و مخلد در آتش اند، مگر شیعه.

 پاسخ سید شرف الدین: من به خدا پناه می برم از تکفیر مسلمانان و از خدا کمک می خواهم بر ضد متعدی و گناهکار و مسخره گری که به سخن چینی می پردازد. چگونه بر شیعه جایز باشد، کسانی را تکفیر کند که اهل شهادتین و نماز و روزه و زکات و حج و ایمان به روز بازپسین اند؟ و پیشوایشان امام صادق(ع) طبق نقل سفیان بن سمط فرموده است: « الإسلام هو الظاهر الذی علیه الناس ، شهادة أن لا إله إلا الله ، وأن محمدا رسول الله صلى الله علیه وآله وأقام الصلاة ، وإیتاء الزکاة ، وحج البیت ، وصیام شهر رمضان؛ اسلام عبارت است از همان امور ظاهری است که مردم بر آن هستند؛ یعنی گواهی دادن به این که خدایی جز خدای یکتا نیست و این که محمد(ص) از سوی خدا فرستاده شده و نماز به پا داشتن و زکات دادن و زیارت خانه خدا به جا آوردن و روزه ماه رمضان گرفتن» و امام باقر(ع) طبق نقل سماعه فرموده است: « الإسلام شهادة أن لا إله إلا الله ، والتصدیق برسول الله صلى الله علیه وآله وبه حقنت الدماء ، وعلیه جرت المناکح والمواریث؛ اسلام گواهی دادن به این است که خدایی جز خدای یکتا نیست و محمد(ص) از سوی خدا فرستاده شده است. با این خونش محفوظ می گردد و می تواند با مسلمانان ازدواج کند و از آنان ارث ببرد. و نیز فرمود:« والاسلام ما ظهر من قول أو فعل، وهو الذی علیه جماعة الناس من الفرق کلها ، وبه حقنت الدماء ، وعلیه جرت المواریث وجاز النکاح.... ؛ اسلام عبارت است از قول و فعل و آنچه که جمع مسلمانان اعم از همه فرقه ها بر آن هستند. با آن خونش محفوظ می گردد و می تواند با مسلمانان ازدواج کند و از آنان ارث ببرد.... متون انمه ما در این زمینه در حد تواتر است و اجماع شیعه بر این عقیده است و اگر در برخی از کتاب های شیعه چیزی در زمینه تکفیر مخالفان باشد، مراد از تکفیر در آنها به معنای حقیقی نیست؛ بلکه مراد بزرگ و درشت شمردن مخالفت با ائمه اهل بیت است؛ چنان که در کتاب های صحیح ‌(اهل سنت) در زمینه کافر بودن تارک نماز و جنگ کننده با مسلمان و تهمت زدن به نسب و برده فراری و نوحه سرایی بر مردگان آمده است....(أجوبة مسائل جار الله - السید شرف الدین ص 47_48)

موسی جار الله: در بسیاری از ابواب کتاب های شیعه در ذیل آیاتی آمده است که ابوبکر و عمر و پیروان آن دو کافرند و این آیات متجاوز از صد مورد است....

پاسخ سید شرف الدین: ما از این روایاتی که درباره کافر بودن ابوبکر و عمر نقل شده است، برائت می جوییم و این آفت در خصوص این روایات از سوی برخی از غالیان راه یافته است.... هرکه آیات قرآن را در زمینه منافقان تدبر کند، ملاحظه می کند که خداوند منافقان را با کافران یکی به حساب نیاورده و حتی منافقانی را که رسول خدا(ص) را آزردند و سعی در خاموش کردن نور الهی داشتند، کافر نشمرده است و حتی باب رحمتش را به روی آنان گشوده است؛ آنجا که فرمود: «ویعذب المنافقین إن شاء أو یتوب علیهم إن الله کان غفورا رحیما؛ یعنی اگر خدا خواهد منافقان را عذاب می کند یا از آنان در می گذرد؛ زیرا که خدا آمرزنده و مهربان است (أجوبة مسائل جار الله - السید شرف الدین ص 76 _87 با مختصری حذف و تلخیص)

آورده اند که در جنگ صفین یاران امام علی(ع) شروع کردند به یاران معاویه دشنام بدهند. امام علی(ع) که شنید، به یارانش فرمود: «: إنی أکره لکم أن تکونوا سبابین؛ من دوست ندارم، شما از دشنام دهندگان باشید.»(بحار الأنوار - العلامة المجلسی ج 23   ص 561) و نیز آورده اند که در جنگ جمل فرمود: « سئل علی علیه السلام عن أهل الجمل أمشرکون هم ؟ قال : من الشرک فروا . قالوا : فمنافقون هم ؟ قال : إن المنافقین لا یذکرون الله إلا قلیلا . قالوا : فما هم ؟ إخواننا بغوا علینا؛ آنان را مشرک یا منافق ننامید. آنان برادران ما هستند که بر ما جفا کردند.»(جواهر المطالب فی مناقب الإمام علی (ع) - ابن الدمشقی ج 2   ص 27 ).

من این سیره و سخن امام علی(ع) را به همه دوستان اعم از موافق و مخالف توصیه می کنم. ای دوستان! اگر حتی همدیگر را آن قدر بد می دانید که به یاران امام علی(ع) و دشمنان آن امام تشبیه می کنید، بیایید سیره و سخن ایشان را الگوی خود قرار دهید و به همدیگر بد و بیراه نگویید. نگویید:‏ تو منافقی! تو بی سوادی! تو متحجری! تو ضد انقلابی! تو ضد ولایت فقیه هستی! بیایید به دور از احساسات اگر سخن حقی دارید، طبق موازین شرعی بیان کنید و بعد هم با سلام و صلوات و دعا تمام کنید. به گونه ای سخن نگویید که از یکدیگر کینه به دل بگیرید. ما همه برادر دینی هم هستیم. ما همه مسلمانیم و تمام همّ و غم ما اطاعت از خدا و اهل بیت(ع) و مقام معظم رهبری است. به تعبیر قرآن، لا تَنابَزُوا بِاْلأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ با نام های زشت همدیگر را نخوانید! چه بد است، افراد مؤمن همدیگر را به نام های زشت بخوانند. هر که از این کار توبه نکند، ستمکار است(حجرات/11)

دوستان! راه شرعی و اسلامی همین است. درست است که به شما ناسزا می گویند و شما ممکن است زود از کوره به در روید؛ اما چاره ای جز خشم فرو خوردن و حلم ورزیدن نیست. اگر یک طرف رعایت ادب و احترام نکرد، دلیل نمی شود که طرف دیگر هم رعایت ادب و احترام نکند. خدای تعالی در سوره فصّلت می فرماید: وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ ( 34) وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ الَّذینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظیمٍ (35) وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ (36)؛ نیکی با بدی همسان نیست. با آن روشی که نیک تر است، بدی را دفع کن تا کسی که میان تو و او دشمنی است، چنان شود که گویا دوستی صمیمی است. این (حالت) به کسی داده نمی شود مگر آن که شکیبایی ورزد و دارای بهره بزرگ (از بردباری) باشد. هرگاه شیطان تو را برآشوبد، به خدا پناه ببر که او شنوای داناست.


جواز طرح شبهه در ایمانیات

یکی از کارهایی که ما در گروه قرآن دانشجو انجام دادیم، انعکاس شبهاتی بود که مخالفان اسلام و تشیع در سایت ها و وبلاگ هایشان آورده بودند تا این که دانشجویان تحصیلات تکمیلی به پاسخگویی به آنها اهتمام ورزند. قرائن و شهادات همه گواه همین هدف است.

اما جالب است، طبق فتواهایی که اخیراً از آیت الله جناتی منتشر شده است، ایراد شبهه حتی در ایمانیات یعنی اصول و ضروریات دین و مذهب موجب خروج از دین و مذهب نمی شود؛ چه رسد، به این که ایراد شبهه در غیر ایمانیات باشد. فتاوی ایشان را در ذیل ملاحظه فرمایید.

  1. آیا به کسى که امر ضرورى و حکمى را بر اساس دلیل علمى به نظر خود انکار مى‏کند، اطلاق مرتد مى‏شود یا خیر؟

پاسخ: بر او اطلاق مرتد نمى‏شود و همچنین داراى حکم آن نمى‏باشد، زیرا مرتد بر کسى اطلاق مى‏شود که ضرورى از ضروریات دین را بدون دلیل انکار کند.

2. کسى که مسأله ضرورى دینى را بر اساس اعتقاد انکار مى‏کند و نه براساس عناد، آیا حکم مرتد بر او جارى است یا خیر؟

پاسخ: حکم مرتد را ندارد.

3. شیوه آگاهان و عالمان در زمان پیامبر(ص) و پس از ایشان در برابر آنانى که مسائل ضرورى را انکار مى‏کردند و یا القاى شبهه بین مردم مى‏نمودند، چگونه‏ بود؟

پاسخ: شیوه آگاهان و عالمان در زمان پیامبر (23 سال) و عصر صحابه (100 سال) و زمان تابعین (70 سال) بسیار نیکو و پسندیده بود، زیرا اولا آنان را در جلساتى که داشتند مى‏پذیرفتند و ثانیا اشکالات آنها را با دلیل و منطق پاسخگو بودند و شبهه را از اهل‏شبهه برطرف مى‏کردند. براى اثبات این مدعى مى‏توانید به کتاب‏هاى تاریخى مراجعه فرمایید که شیوه خوب پیامبر را در برابر کافران و ملحدان در مسجد مدینه (اسطوانةالوفود) بیان مى‏کنند. شیوه حضرت امیر(ع) در مدینه و کوفه با ابن کواع وامثال او و شیوه امام صادق(ع) با ابن ابى‏العوجا، در برابر اشکالاتى که بر مسائل اعتقادى و احکام شرعى اسلام داشتند همین گونه بود و با آن شیوه پاسخ مى‏گفتند و شبهه‏هاى آنان را برطرف مى‏کردند.

4. آیا طرح شبهه معقول از طرف صاحب‏نظرى علیه یک مسأله ضرورى در اسلام باعث ارتداد او مى‏شود؟

پاسخ: طرح شبهه در برابر یک مسأله ضرورى اگر به گونه معقول باشد و بر طریقه عناد و دشمنى نباشد، باعث ارتداد نمى‏شود، زیرا با توجه به اشکالات و شبهاتى که در جلسات رسول خدا(ص) و حضرت امیر(ع) و امام صادق(ع) ایراد مى‏شد و پاسخى که آنان با شیوه‏اى پسندیده مى‏دادند، این نکته دریافت مى‏شود که طرح شبهه معقول از طرف دانشمند و صاحب‏نظر و اندیشه - از هر مقوله‏اى که باشد - موجب ارتداد نمى‏شود و بر عالمان فقه و تفسیر و کلام امروز است که آنها را همانند عالمان زمان پیامبر و صحابه و تابعین، با دلیل پاسخ دهند و شبهات را از آنان برطرف کنند، زیراپاسخ بدون دلیل و منطق تأثیر ندارد و شبهه را از پرسش‏کننده برطرف نمى‏کند. بدین جهت، سیره رسول خدا و امامان در مقام پاسخ به پرسش‏ها همیشه همراه با دلیل بود و هرگز موردى وجود ندارد که آنان روش دیگرى را اتخاذ کرده باشند.

5. بر کسى که نماز نمى‏خواند و روزه نمى‏گیرد، اطلاق مرتد مى‏شود؟

پاسخ: مجرد نماز نخواندن و روزه نگرفتن باعث ارتداد نمى‏شود.